نوشته اصلی توسط
Naser_c7
ممنون بابت پاسخ تون
ظاهرم بنظر خودم خوبه و یکبار پیش یک روانشناس رفته بودم میگفت چهره خوبی هم داری پس چرا دوست نداری و...
از نظر مالی هم خدا رو شکر وضعمون مناسبه (عالی نیست)
در مورد روبرو شدن با خانم ها هم اینطور بگم که اگر یک خانم نامحرم چه سن پایین چه بالا توی خونه مون باشه من همش عرق میکنم ، سر به هوا میشم و نمیدونم نگاه کردن به صورت شون یا نگاه به مبل و اطراف شون زشته یا نه! همش سعی میکنم فرش رو نگاه بکنم یا اگر با من حرفی میزنن خیلی دستپاچه میشم و تند تند حرف میزنم و نمیدونم باز روش درست دیدن یک خانم چیه! چند لحظه زمین رو نگاه میکنم موقع حرف زدن چند لحظه صورت شون رو و...
متاسفانه آشنا خانوادگی که رفت و آمد داشته باشیم اصلا نداریم و اونا هم دختر هم سن و سال من ندارن و توی فامیل هم دختر خیلی کمه و با اون رفت و آمد کمی داریم! بخاطر همین کلا دختر ها و کلا برند خانم خا برای من مثل یک موجودات ناشناخته شدن!
اگر مثلا یک همسایه هم داریم که هم سن و سالم هست میرم تو نخ ازدواج باهاش و رویا پردازی و... از بچگی همینطور بودم جالبه که حتی یکیشون رو ابتدایی که بودم میدیدمش انگار فرشته رویاهام رو دیدم و کلا دختر های دیگه هیچ به چشمم نمیومدن! با رفتنش از اون منطقه این مورد با دختر دیگه ای عوض شد و این مورد چندین بار تکرار شده و مورد آخر یکم از لحاظ روحی بدترم کرده
وقتی هم میرم بیرون جدای از احساس غریبه بودن با محیط و انسان ها و ترس از اشتباه و سوتی دادن ،همیشه حضور دختر ها و خنده های بلندشون و حجابشون و... آزارم داده چون هیچوقت با یکیشون هم رابطه یا صحبتی نداشتم و نیاز عاطفی شدیدی هم دارم (البته پارسال خیلی بدتر بودم امسال خوشبختانه خانواده یکم این مورد رو جبران کردن)
من اصولا آدم مهربون و احساسی هستم و بخاطر همین به دختر ها بیشتر علاقه مندم و دوست دارم یکی باشه که عاشقم باشه و عاشقش باشم اما متاسفانه با شرایطی که من دارم میدونم فقط اون دختر رو بدبخت میکنم ...
متاسفانه مشکلاتم خیلی زیادن و نمیشه اینجا همه رو تشریح کرد و به نتیجه ای هم رسید اما از اون طرف نمیشه ناقص هم صحبت کرد چون به هم مرتبط هستن
بهرحال عزر میخوام